یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
یه جوون خسته بود که دلش شکسته بود
مثهبارون بهار زار و زار گریه میکرد
گاهی دست خستشو به سوی خدا میکرد
که ای خدای مهربون خالق هفت آسمون
اونو بی وفا نکن از دلم جدا نکن
دست خستمو بگیر تو منو رها نکن
تو منو رها نکن ..
آهنگ یکی بود یکی نبود از امین فیاض
بگو آخه تا به کی باید بشینم سر راش
بشینم تا اون بیاد تا بشنوم صدای پاش
مگه اون نمیدونه که دلم پریشونه
نمیاد تا از چشام غم عشقو بخونه
کلاغا از آسمون میرن بسوی لونشون
دسته های چلچله میرن تا آشیونشون
ولیمن بدون اون چی بگم کجا برم
با یه قلبناامید هنوزم منتظرم
هنوزم منتظرم